اصول تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندهای قیمت، احساسات پنهانشدۀ بازار در پشت روندهای قیمت را رمزگشایی کند. چارلز داو مجموعهای از سرمقالهها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. او دو فرض اساسی داشت که همچنان چارچوب معاملات بر اساس تحلیل تکنیکال را تشکیل میدهند.
عوامل مختلف در بازارهای مالی بر قیمت اوراق بهادار تاثیرگذار هستند. این عوامل، ارزش بهحساب میآیند و بازارها با وجود این ارزشها کارآمد هستند.
تغییرات تصادفی قیمت در بازار خود بخشی از الگوها و روندهای قابل شناسایی هستند که در طول زمان تکرار میشوند.
زحمات چارلز داو امروز در قالب تحلیل تکنیکال در اختیار ما قرار گرفته است. تحلیلگرهای حرفهای سه فرضیهی زیر را قبول دارند:
بازار همهچیز را منعکس میکند
پیروان این سبک تحلیلی عقیده دارند قیمت هرآنچه هست، شامل اطلاعات بنیادی شرکتها، روانشناسی بازار، اخبار و … را منعکس میکند و اثرات این موارد در نهایت در قیمت دیده میشود.
نظریهای تحت عنوان «بازار کارا» (نطریه EMH) داریم که نتیجهگیری مشابهی در مورد قیمت دارد. تنهای چیزی که باقی میماند، تحلیل حرکات قیمت است که تکنیکالیستها آن را محصول عرضه و تقاضا میدانند.
قیمت در روند مشخصی حرکت میکند
در تصادفیترین حالت ممکن، قیمت همواره روند را نشان میدهد. این موضوع قانون دوم در تحلیل تکنیکال است. قیمت بهجای حرکت نامنظم، تمایل دارد حالت پیشین خود را حفظ کند و ادامه دهد. بسیاری از استراتژیهای معاملاتی تکنیکال بر این اساس شکل گرفتهاند.
تاریخ تکرار میشود
ماهیت تکرارشونده قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت میدهند؛ که گفته میشود بسیار قابل پیشبینی و مبتنی بر احساساتی مانند ترس و هیجان است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نموداری برای تحلیل این احساسات و همینطور تغییرات بعدی قیمت جهت درک روندها استفاده میکند.
بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از صد سال است که استفاده میشوند، اما کماکان اعتقاد بر این است که هنوز هم معتبر هستند، زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان میدهند که اغلب خود را تکرار میکنند.
دیدگاهها